نتایج یک نظرسنجی سراسری دولتی در پاییز ۱۴۰۲، نشاندهنده فاصله گرفتن شدید مردم ایران از ایدئولوژی حکومت و گرایش آشکار آنها به نظامی غیرمذهبی است.
مطابق پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، که طبقهبندی محرمانه دارد و تاکنون برای اطلاع عموم منتشر نشده، اکثریت قاطع شرکتکنندگان در نظرسنجی، مدافع جدایی دین از سیاست بوده و بر عدم تمایل خود به برخورد با زنان «بیحجاب» تاکید کردهاند.
اکثریت بسیار بالای آنها، همچنین جامعه را غیرمذهبیتر از گذشته دانستهاند و پیشبینی کردهاند که ایران در آینده، باز غیرمذهبیتر شود. این در حالی است که خود پاسخدهندگان هم، کمتر از پاسخگویان نظرسنجی سراسری قبلی – در هشت سال پیش- به انجام فرایض دینی میپرداختهاند.
پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، بر اساس مصاحبه حضوری با ۱۵۸۷۸ نفر صورت گرفته که به روش تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامهای مشترک جواب دادهاند. این افراد ۱۸ سال یا بالاتر سن داشتهاند و در ۳۱ استان کشور (اعم از مراکز استان، شهرهای دیگر و مناطق روستایی) ساکن بودهاند.
نظرسنجی اخیر، چهارمین پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» بوده که از سوی دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با همکاری مرکز رصد اجتماعی وزارت کشور تهیه شدهاند.
سه پیمایش قبلی از همین نوع، در سالهای ۱۳۷۹، ۱۳۸۲ و ۱۳۹۴ انجام شده بودند.
جمعآوری دادههای پیمایش جدید در آبان و اوایل آذر ۱۴۰۲ صورت گرفته و نتایج نهایی آن، در ۳۰ دی و با مهر محرمانه به مخاطبان خاص آن در ایران عرضه شدند.
در هفتههای گذشته، در سطح رسانهها انتقادات متعددی نسبت به پنهان نگه داشتن گزارش «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» از افکار عمومی صورت گرفته است. در پسزمینه ناهمخوانی شدید نتایج نظرسنجی پاییز ۱۴۰۲ با دیدگاههای رسمی حکومت، منتشر نشدن عمومی نتایج آن غیرمنتظره نبوده است.
در عین حال با توجه به پرهیز قابل فهم بسیاری از شهروندان از اعتماد به پرسشگران دولتی در موضوعات حساس و بسیار حساس، میتوان تصور کرد که پاسخهای ارائه شده به نظرسنجی اخیر، محافظهکارانهتر از دیدگاههای واقعی جامعه ایران باشند.
به عبارت دیگر در چنین نظرسنجیهایی، طبیعتا بسیاری از مخالفان دیدگاههای حکومتی یا عرفی، در بیان عقاید واقعی خود احتیاط میورزند.
طیفی از این افراد ممکن است حتی برای پرهیز از ریسک غیرضروری، از همان ابتدا از شرکت در مصاحبه خودداری کنند. به ویژه آنکه مصاحبههای حضوری، در فضای پس از سرکوب خشونتآمیز اعتراضات سراسری ایران صورت گرفتهاند که به جنبش «زن، زندگی، آزادی» معروف شده است.
در کنار همه این ملاحظات، البته ابهام مهمتری نیز وجود دارد که میزان رعایت بیطرفی در اجرای نظرسنجیهای دولتی است. درواقع اینکه آیا مجریان نظرسنجی، تلاشی برای افزایش سهم پاسخهای مطلوب حکومت انجام دادهاند یا نه.
افزایش «بیاشکال دانستنِ بیحجابی»
گزارش نهایی پیمایش «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» در فصلهای مختلفی تدوین شده و فصل هشتم آن به دست ما رسیده که راجع به «نگرش و رفتارهای دینی» مردم است.
اهمیت پاسخهای شهروندان در این موضوع وقتی افزایش مییابد که با نتایج پیمایش ملی قبلی -در سال ۱۳۹۴- مقایسه شود. لازم به یادآوری است که مقایسههای صورت گرفته در متن حاضر مبتنی بر پاسخهای «معتبر» موجود در پرسشنامهها هستند؛ یعنی سوالاتِ بدون جواب یا جوابهای نامرتبط از جمع کل پاسخها حذف شدهاند.
برا ی مشاهده متن کامل فصل «نگرش و رفتارهای دینی» در گزارش «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، روی این لینک کلیک کنید.
احتمالا یکی از مهمترین نتایج پیمایش ۱۴۰۲، بخشی است که در آن از افراد پرسیده شده تا چه حد موافق یا مخالفند که «دین باید از سیاست جدا باشد».
در جواب این سوال، ۷۲/۹ درصد پاسخگویان گفتهاند موافق یا کاملا موافق جدایی دین از سیاست هستند و در مقابل، ۲۲/۵ درصد مخالف یا کاملا مخالف جدایی دین از سیاست بودهاند.
این در حالی است که در ۱۳۹۴، تنها ۳۰/۷ درصد پاسخگویان گفته بودند موافق یا کاملا موافق جدایی دین از سیاستند و ۳۶/۳ درصد بر مخالفت یا کاملا مخالفت با این جدایی تاکید داشتند.
یعنی، در شرایطی که در ۱۳۹۴ ابراز مخالفت با جدایی دین از سیاست بیشتر از اعلام موافقت با آن بوده، در ۱۴۰۲ موافقان جدایی دین از سیاست سه برابر مخالفان آن شدهاند.
در ۱۳۹۴، همچنین ۳۳ درصد «نه موافق و نه مخالف» جدایی دین از سیاست بوده اند که در ۱۴۰۲ این نسبت به ۴/۶ درصد کاهش یافته است. یعنی وزن افراد مدعی بیطرفی در بحث جدایی دین از سیاست، در فاصله ۱۴۰۲ تا ۱۳۹۴ یکهفتم شده است.
تغییری که ظاهرا حکایت از دوقطبی شدن بیشتر جامعه در این فقره و کاهش شدید نسبت کسانی شده که -اصطلاحا- در وسط میایستند.
جواب «هیچ وقت» به سوال از انجام فرایض
در بخشهای مختلفی از پیمایشهای ۱۴۰۲ و ۱۳۹۴، سوالاتی شخصی در خصوص میزان انجام اعمال مذهبی مطرح شدهاند. پاسخهای این سوالات از غلبه کلی گرایشهای دینی در میان پاسخگویان حکایت دارند، ولی مقایسه پاسخها نشاندهنده کاهش نسبی عمل به این اعمال است.
به عنوان مثال، سهم کسانی که گفتهاند همیشه یا اکثر اوقات نماز میخوانند از ۷۸/۵ درصد در ۱۳۹۴ به ۵۴/۸ درصد در ۱۴۰۲ رسیده است. در مقابل، سهم افرادی که اعلام کردهاند به ندرت نماز میخوانند یا هیچ وقت نماز نمیخوانند از ۸/۴ درصد در ۱۳۹۴ به ۳۱/۹ درصد در ۱۴۰۲رسیده است.
در ارتباط با نماز جماعت، وزن کسانی که اظهار داشتهاند همیشه یا اکثر اوقات در آن شرکت میکنند از ۲۶/۲ درصد در ۱۳۹۴ به ۱۸/۵ درصد در ۱۴۰۲رسیده است. در مقایسه، سهم ۴۴/۵ درصدی افرادی که در ۱۳۹۴ گفتهاند به ندرت نماز جماعت میروند، به سهمی ۶۳ درصدی در ۱۴۰۲ تبدیل شده است.
به عنوان نمونهای دیگر، هرچند در ۱۳۹۴ نسبت کسانی که گفتهاند همیشه یا اکثر اوقات روزه میگیرند ۷۲/۵ درصد بوده، همین نسبت در ۱۴۰۲ به ۵۱/۵ درصد تنزل یافته است. اما وزن افرادی که اعلام کردهاند به ندرت روزه میگیرند یا هیچوقت روزه نمیگیرند از ۱۱/۸ درصد در ۱۳۹۴ به ۳۶/۹ درصد در ۱۴۰۲ افزایش پیدا کرده.
البته چنین نیست که تک تک پرسش و پاسخهای پیمایش «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» حاکی از کاهش انجام اعمال مذهبی باشند و میان آنها، استثناهایی هم قابل تشخیص هستند.
مثلا کسانی که گفتهاند همیشه یا اکثر اوقات قرآن میخوانند، در هر دو نظرسنجی سهم تقریبا برابری داشتهاند. نسبت این افراد در ۱۳۹۴ معادل ۲۷/۷ درصد و در ۱۴۰۲، ۲۷ درصد بوده است (در میانشان، مشخصا سهم آنهایی که «همیشه» قرآن میخواندهاند از ۸/۹ درصد در ۱۳۹۴ به ۱۳/۶ درصد در ۱۴۰۲ رسیده است).
اگرچه حتی در این فقره هم، باز نسبت افرادی که اعلام کردهاند به ندرت قرآن میخوانند یا هیچ وقت قرآن نمیخوانند رشد داشته و از ۳۱/۲ درصد در ۱۳۹۴ به ۴۰/۳ درصد در ۱۴۰۲ رسیده است.
به طور کلی سهم کسانی که صراحتا به ماموران انجام نظرسنجی خبر دادهاند «هیچ وقت» عمل دینی مورد پرسش آنها را انجام نمیدهند، در فاصله دو نظرسنجی رشد قابل تاملی داشته است.
از جمله، کسانی که اعلام کردهاند هیچ وقت نماز نمیخوانند در ۱۳۹۴ تنها ۳/۱ درصد بودهاند ولی در ۱۴۰۲ به ۲۲/۲ درصد رسیدهاند. یا افرادی که گفتهاند هرگز نماز جماعت نمیخوانند در ۱۳۹۴ سهمی ۱۷/۳ درصدی داشتهاند و در ۱۴۰۲ به ۴۴/۹ درصد افزایش یافتهاند.
به همین ترتیب، میزان افرادی که تاکید کردهاند هرگز روزه نمیگیرند از ۵/۱ درصد در ۱۳۹۴، به ۲۷/۴ درصد در ۱۴۰۲ افزایش یافته است. کسانی که گفتهاند هیچ وقت قرآن نمیخوانند هم در ۱۳۹۴ وزنی ۹/۱ درصدی داشتهاند و در ۱۴۰۲ شامل ۱۹/۲درصد پاسخگویان شدهاند.
تفاوت پررنگ پاسخها در استانهای مختلف
تمام اطلاعات پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، به تفکیک سن، شغل، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تاهل، وضعیت اقتصادی و محل زندگی پاسخگویان جمعآوری شدهاند.
لازم به یادآوری نیست که اطلاعات مورد اشاره در مقاله حاضر، حاصل جمعبندی جوابهای پاسخگویان -بدون لحاظ تفاوتهای موجود بین پاسخهای گروههای مختلف- هستند. این در شرایطی است که بین پاسخهای گروههای مختلف اجتماعی به سوالات، تفاوتهای به شدت معنیداری وجود دارند.
بررسی پاسخهای افراد به تفکیک موقعیت، مشخصات، شرایط و مکان زندگی آنها، البته به پژوهشی جداگانه نیاز دارد. اما برای ایجاد تصوری کلی از تفاوت پاسخ گروههای مختلف مردم به سوالات یکسان، بیمناسبت نیست به عنوان نمونه، جوابهای یک سوال مشخص مرور شوند -مثلا راجع به نحوه مواجهه با «بیحجابی خانمها».
در پاسخ به این سوال، افراد امکان انتخاب ۵ گزینه را داشتهاند و یکی از آنها این بوده که اساسا «بیحجابی» از نگاه آنها «اشکالی ندارد». در حالی که در استان البرز ۵۸/۸ درصد پاسخدهندگان بیحجابی را بدون اشکال دانستهاند، این نسبت در استان خراسان جنوبی فقط ۱۴/۷ درصد بوده است (هرچند در استان اخیر، ۵۸/۴ درصد دیگر گفتهاند با بیحجابی مخالفند ولی واکنشی به آن نشان نخواهند داد).
در همین فقره، مقایسه پاسخهای ارائه شده در دو استانِ با اهمیت مذهبیِ خاص نیز معنیدار خواهد بود. یعنی، قم و خراسان رضوی که در آنها به ترتیب ۲۵/۹ و ۴۰/۶ درصد بیحجابی را بدون اشکال دانستهاند، در کنار۵۰ درصد پاسخگویان استان اول و ۴۲/۶ درصد پاسخگویان استان دوم که گفتهاند با بیحجابی مخالفند ولی کاری به بیحجابان ندارند.
در موضوع حجاب، همچنین مقایسه سهم کسانی که در دو استان مجاور خراسان رضوی و خراسان جنوبی بیحجابی را بدون اشکال معرفی کردهاند -۴۰/۶ در مقابل ۱۴/۷ درصد- حائز توجه است.
از سوی دیگر، مقایسه پاسخهای ارائه شده به همین سوال به تفکیک سن، باز به نتایج تامل برانگیز میانجامد: در سطح کشوری، ۲۳/۴ درصد افراد ۵۰ ساله به بالا، ۳۴/۴ درصد افراد ۳۰ تا ۴۹ ساله، و ۵۰/۲ درصد افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله بیحجابی را بدون اشکال دانستهاند.
متقابلا، کسانی که گفتهاند به بیحجابها تذکر میدهند در گروه مسنتر ۲۲/۷ درصد، در گروه سنی میانه ۱۲/۲ درصد و در گروه جوانتر تنها ۷/۷ درصد بوده است.
در نهایت، بازخوانی پاسخهای ارائه شده به تفکیک تحصیلات هم معنادار به نظر میرسد: در حالی که ۴۷ درصد افراد دارای تحصیلات دانشگاهی معتقدند بیحجابی بدون اشکال است، فقط ۱۴/۷ درصد افراد بیسواد و ۱۶/۲ درصد افراد دارای تحصیلات ابتدایی عقیده مشابهی دارند.
در مقابل اما میزان آمادگی برای تذکر به بیحجابها، در میان پاسخگویان بیسواد و دارای تحصیلات ابتدایی به ترتیب ۲۸/۶ و ۲۴/۳ درصد است، در مقایسه با ۹/۳ درصد پاسخگویانِ دارای تحصیلات دانشگاهی.
در مواجهه با هرگونه نظرسنجی دولتی در ایران، البته باید نهایت محافظهکاری را به خرج داد و احتیاط بسیاری از شهروندان در بیان دیدگاههای ناهمسو با حکومت را، به طور جدی در محاسبه آورد. همچنین، نمیتوان انکار کرد که میزان احتیاط پاسخگویان، در گروههای مختلف اجتماعی و سنی یا حتی مناطق مختلف کشور، لزوما یکسان نیست.
با این حال، توجه به شدت تفاوت پاسخهای گروههای مختلف اجتماعی به سوالات یکسان، احتمالا به فاصله گرفتن از صدور احکام کلی راجع به «نظر مردم»، مفید خواهد بود.