Scroll Top

تحلیلی بر روش مذاکره ایران؛ ایدئولوژی و واقعیات اقتصادی

۱۱

مرکز امنیت و امور خارجی بیت المقدس در تحلیل ضمن اشاره به گفت‌وگوهای اخیر میان ایران و آمریکا می‌نویسد که تهران «از نزدیک تحولات ایالات متحده را زیر نظر دارد.» به ادعای نویسندگان این مطلب مذاکره‌کنندگان ایرانی «ضعف‌های استیو ویتکاف به عنوان نماینده آمریکا در گفتگوها را تشخیص داده‌اند.»

آنچه در پی می‌آید ترجمه بخشی از مطلب منتشر شده توسط مرکز امنیت و امور خارجی بیت المقدس است:

در یکی از غروب‌های گرم تابستان سال ۹۳ میلادی، در یکی از شهرهای کوچک استان کرمان، دیداری میان دو قبیله رقیب بر سر حق آب برگزار شد. میانجی دو قبیله، فردی به نام شیخ موسی الحسینی بود که برای ساعت‌ها در سکوت نشسته بود و چای می‌نوشید و هر دو طرف را زیر نظر می‌گرفت؛ آنهم در حالی که نمایندگان دو قبیله فاصله کمی تا یک درگیری فیزیکی داشتند.

درنهایت در ساعت سه بامداد، پس از ژست گرفتن‌های بی‌شمار هر قبیله برای دیگری، تکرار پیشنهادها، فحش‌ دادن‌ها و چای نوشیدن‌های چندباره، سران دو قبیله توافقنامه‌ای را امضا کردند.

شیخ موسی لبخندی زد و این ضرب المثل معروف فارسی را گفت: «آب را گل‌آلود کن تا ماهی بگیری»

این ضرب‌المثل ایرانی، روش مذاکره ایرانی‌ها را مشخص می‌کند: آنها در واقع به جای تلاش برای رسیدن سریع به توافق، به دنبال خسته کردن، گیج کردن، دور زدن یکدیگر و درنهایت ماهی گرفتن هستند.

اما رهبری امروز ایران، اقبال شیخ موسی را ندارد و در واقع خود را در نقطۀ شکست می‌بیند؛ هم از نظر اقتصادی و هم ژئوپلیتیکی و اجتماعی.

با این حال و علی‌رغم این واقعیت، رهبری در تهران همچنان به ایدئولوژی جهادی خود چسبیده و بشدت بر آن اصرار دارد و آن را به دیگران دیکته می‌کند؛ حتی در ازای پرداخت هزینه‌های سنگین.

مردم ایران در چنگال خفقان، فقر، تحریم و خشکسالی

واقعیت اقتصاد ایران چیست؟ ایران اکنون در چهارمین سال متوالی خشکسالی قرار دارد و در بسیاری از شهرها با کمبود شدید آب مواجه هستند.

کشاورزی که زمانی منبع تامین معاش بیش از ۳۰ درصد جمعیت روستایی این کشور بود در حال فروپاشی است و داشتن تورم دو رقمی به یک امر عادی تبدیل شده است. ارزش ریال، واحد پول ملی نیز هر ماه کمتر از گذشته می‌شود.

گزارش‌ها حاکی از آن است که همچنان حدود ۱.۸ میلیون بشکه نفت در روز فروخته می‌شود و مشتری حدود ۸۵ درصد از این

نفت صادراتی، چین است که آن را با قیمتهایی بسیار کمتر از بازار صاحب می‌شود.

مطابق با برآوردهای غرب، حدود ۵۰ درصد از این درآمدها مستقیماً به سپاه پاسداران می‌رسد که نه‌تنها یک نهاد قدرتمند نظامی-اقتصادی در این کشور بلکه دستگاه اصلی «سرکوب داخلی» رژیم است.

حمایت‌های اقتصادی ایران از متحدان منطقه‌ایش را نیز نباید از نظر دور داشت که در دهه گذشته به ارقام خیره کننده‌ای رسیده است:

  • کمک‌های مالی به سوریه: ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار (۲۰۱۳-۲۰۲۴)
  • کمک به شبه نظامیان تحت حمایت ایران در یمن: ۱ تا ۳ میلیارد دلار (۲۰۱۵-۲۰۲۴)
  • کمک به حزب الله لبنان: ۷ تا ۱۲ میلیارد دلار (۲۰۱۳-۲۰۲۴)

کمک‌هایی که با توجه به رقم تولید ناخالص داخلی ایران مبهوت کننده است.

وقتی ایدئولوژی بر علاقه غلبه می‌کند

دلیل پافشاری ایران بر چنین سیاستی چیست؟ پاسخ در هویت رژیم نهفته است. جمهوری اسلامی ایران از زمان به قدرت رسیدن روح الله خمینی، سعی کرده نه‌تنها از مسیر اجرای قوانین شریعت، بلکه از مسیر اتکا به یک موضع ایدئولوژیک ستیزه‌جویانه علیه غرب و اسرائیل برای خود مشروعیتی کسب کند.

با این حال هم اکنون در ساختار قدرت این کشور، اختلافات شدیدی دیده می‌شود. از یک طرف ژنرال‌های تندرو مانند حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران و محمد باقری، رئیس ستاد ارتش همچنان از یک خطمشی «عدم سازش‌» حمایت می‌کنند و در طرف دیگر، مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور ایران و متحدانش دیده می‌شوند که تلاش می‌کنند سیاست عمل‌گرایانه‌تری را

با این حال واقعیت آن است که در این کشور، حتی جناح‌های معتدل‌تر نیز در چارچوب‌های عقیدتی-مذهبی عمل می‌کنند که اجازه نمی‌دهد ایران در مقابل غرب ضعیف جلوه کند.

به این ترتیب یک محیط فرهنگی که در آن مردانگی، استقامت و عدم تسلیم «ارزش‌های اصلی» محسوب می‌شوند، رفتار رژیم را هم در بیرون و هم در درون دیکته می‌کند.

سنت اسلامی تقیه

در اینجا یک مفهوم مهم از اسلام شیعه نیز نقش بازی می‌کند که همانا «تقیه» است. مفهومی که به یک مؤمن اجازه می‌دهد تا در صورت لزوم و برای بقاء یا منافع آتی ملت مسلمان، ایمان واقعی خود را پنهان کند یا بر خلاف آن عمل کند. ابتکاری که به مؤمنان اجازه می‌دهد تا توافقات موقتی را حتی با خود «شیطان» و تا زمانی که منافع استراتژیک آنها ایجاب می‌کند، وضع کنند.

به همین دلیل، درک این نکته مهم است که بازگشت آشکار ایران به میز مذاکره با ایالات متحده و موافقتش با تلاش‌ها برای احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ میلادی، لزوماً نشان‌دهنده ایجاد یک تغییر واقعی در خطمشی سیاسی این کشور نیست بلکه احتمالا تاکتیکی بقا است، نه یک تحول استراتژیک