روز جهانی زن؛ معلم ایرانی که نجار شد و دخترانی که بالاخره توانستند مکانیک شوند

1

شما به عنوان زن چه قدر کار و شغل مورد علاقه‌تان را دنبال کردید؟ چه قدر برای رسیدن به آن با دیوارهای ذهنی خود و اطرافیان‌تان، با سد سنت، تفکرات جنسیتی‌زده و عرف ارتجاعی و حتی قانون برخورد کردید؟ برای ایجاد شکاف و عبور از این دیوارها چه کردید؟

هشتم مارس، روز جهانی زن، امسال در ایران و میان زنان این کشور در حالی پاس‌ داشته شد که جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ۶ ماه گذشته تحولات جامعه ایرانی را به شدت مرتبط با آزادی‌ و حقوق زنان کرده و اکنون هم با اوج گرفتن بحران مسمومیت گسترده دانش‌آموزان غالبا دختر در این کشور، نگرانی‌ها از تضییع حقوق بنیادین زنان، همچون تحصیل و آموزش، یک بار دیگر جامعه ایرانی را خشمگین کرده است.

با این حال، این روزها به کمک شبکه‌های اجتماعی روایت‌هایی هم از دختران و زنان ایرانی مورد توجه قرار گرفته که در آنها گویی شخصیت‌های داستان برای قد کشیدن و شکافتن «سقف‌های شیشه‌ای» معطل نمانده‌اند و با عمل خود به جامعه گوشزد کرده‌اند که: «من می‌روم. من رفتم. چه با تو و چه بی تو».

سحر بیگلری؛ معلمی که نجار شد

سحر تا همین سه سال پیش معلم ریاضی و فیزیک بود اما وقتی نتوانست میز چوبی دلخواهش را پیدا کند تصمیم گرفت آن را بسازد و نجار شد.

او کارش را ترک کرد و به کلاس‌های نجاری رفت و در کارگاهش اره به دست گرفت و لوازم چوبی ساخت.

او حالا کلاس‌های نجاری برای زنان و دختران علاقمند در کارگاهش برگزار می‌کند. داستان سحر داستان معلمی است که بدنبال علاقه‌اش رفت. علاقه‌ای که خیلی‌ها برایش «سرقفلی جنسیتی» تعیین کرده بودند.

بیشتر بخوانید

اجازه نشان دادن محتوای Instagram را می دهید؟

این مطلب شامل محتوایی از Instagram است. قبل از بارگیری این محتوا از شما اجازه می گیریم، زیرا ممکن است این سایت ها از کوکی ها و یا سایر انواع فن آوری استفاده کنند. می توانید سیاست Instagram را درباره کوکی ها و سیاست مربوط به حفظ حریم خصوصی را پیش از موافقت بخوانید. برای دیدن این محتوا روی “موافقت و ادامه”‌کلیک کنید

 

کیانا و نیلوفر؛ بالاخره آچار به دست گرفتند

کیانا یاراحمدی٬ سی و یک ساله٬ و ساکن تهران همیشه آرزو داشت مکانیک شود. مثل خیلی‌ها که دوست دارند با دست‌هایشان و ابزار کار کنند و از صدای موزون موتوری که حالا مثل ساعت کار می‌کند اما تا ساعتی پیش بی‌رمق شده بود، احساس رضایت می‌کنند.

کیانا به همراه دوستش نیلوفر یک روز تصمیم گرفتند به عنوان مکانیک در شرکت‌های ماشین‌سازی فعالیت کنند. اما برای شروع راه سختی روبرویشان بود چون شغل مکانیکی در نگاه جامعه، کار «مردانه‌ای» بود.

کیانا و دوستش مثالی هستند از زنانی که دوست دارند مکانیک شوند و با تلاش به آرزویشان رسیدند.

نمونه‌هایی از این دست در جامعه امروز ایران فراوانند و حتما شما هم یکی از آنها را در همسایگی یا دوست و آشنا می‌شناسید.

این «رهیدگی» در پیام‌های زنان و دختران شناخته شده جامعه ایران به مناسبت روز جهانی هم برجسته شده است. برخی از آنها را در زیر بخوانید.

  • فرزانه فصیحی، قهرمان دوی سرعت آسیا: «روز جهانی زن بر تمامی تلاشگران صبوری که نادیده گرفته می‌شوند… مبارک»
  • مریم ایراندوست، سرمربی تیم فوتبال زنان سپاهان: «روز زنان توانمند، قوی، همراهان همیشگی زندگی زیبا، مبارک»
  • آترین آذرفر، بازیگر که در جریان اعتراضات سراسری بازداشت و زندانی شده بود: «دختران سرزمینم، همیشه قوی بمانید، ستم پایدار نیست»
  • ریحانه پارسا، بازیگر: «کسانی که حرکت نمی‌کنند، زنجیرهایشان را احساس نخواهند کرد»
  • آوا مشکاتیان، نوازنده: «زنان ایران مانند بسیاری از زنان دیگر سرزمین‌های توسعه نیافته رنج تبعیض را حتا پیش از آنکه ماهیت زنانه خویش را یافته باشند، درمی‌یابند و این رنج‌های ریز و درشت (برای بعضی نامرئی) را زندگی می‌کنند. این ایستادگی در ما ریشه‌ای به عمق یک عمر دارد، از این روست که همواره «رویین تنانه» برای حق زندگی خود و دیگران در تلاش هستیم. هشتم مارس یادآور زنان و مردانی‌ست که دوشادوش هم برای جهانی بهتر و برابر ایستاده‌اند».