سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی معادلات شطرنج سیاسی ایران را بهصورت غیرمنتظرهای به هم زد؛ حکومت باید بهسرعت مهرههای شطرنجی را که با دقت چیده بود و حالا بههم ریخته است، بار دیگر جابهجا کند.
جمهوری اسلامی هنوز از زیر فشار کنایهها دربارهٔ تاریخیترین مشارکت پایین مردم در انتخابات بیرون نیامده که مجبور است به فاصلهٔ کمتر از دو ماه بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی، بار دیگر در انتخابات ریاستجمهوری در هشتم تیر ماه در معرض رأی مردم قرار بگیرد.
رأی مردمی که در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برای حکومت نشانههای ترسناکی داشت. آرای بسیاری از نامزدها نسبت به دورههای قبل نصف و حتی کمتر از نصف شده بود.
مرگ رئیسی فضای سیاسی را به کدام سو میبرد؟
هراس از رأی پایین مردم، ابراهیم رئیسی را هم ترساند. او جرئت و اعتمادبهنفس نداشت تا به فاصلهٔ دو سال و نیم از زمان رأی دو میلیونیاش در تهران، از همین استان نامزد مجلس خبرگان رهبری شود. به بیرجند رفت و از آنجا نامزد شد؛ رأی آورد؛ کمخطرتر و کمی آبرومندتر.
صادق آملی لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از استان مازندان نامزد شد و رأیدهندگان مصلحت ندیدند او وارد مجلس خبرگان شود.
حالا «سقوط سخت» یا به تعبیر وزیر کشور «نشست سخت» بالگرد ابراهیم رئیسی و مرگ غیرمنتظرهٔ او یک سال ونیم قبل از اینکه دورهٔ چهارسالهاش تمام شود، کار را برای نامزدهای ریاستجمهوری سختتر کرده است. تقریباً کسی آماده به نظر نمیرسد؛ نه حکومت، نه نامزدهای همیشهحاضر، نه حتی محسن رضایی.
اما قانون اساسی حکومت را مکلف کرده بعد از فوت رئیسجمهور ظرف ۵۰ روز انتخابات برگزار شود.
روند انتخاب رئیسجمهور بعدی ایران چیست و نامزدها کیستند؟
ابراهیم رئیسی همان رئیسجمهوری بود که آیتالله خامنهای میخواست؛ مطیع و گوشبهفرمان؛ خودش و وزرایش هماهنگ با آنچه رهبر میگفت. بدون هیچ اما و اگری؛ بدون زخم و زبان و رفتاری که گاهی برخی رؤسای جمهور سابق داشتند و رهبر جمهوری اسلامی دوست نداشت و یا نمیپسندید.
رئیسی اما اینگونه نبود، حتی اگر منتقدان و مخالفانش او را در مدیریت، ضعیف و ناکارآمد میدانستند یا او را متهم به کمسوادی میکردند که حتی توان روخوانی بدون اشتباه از روی متن مکتوب ندارد. اما رهبر جمهوری اسلامی در او حسنهای دیگری میدید: حسن اطاعت تام و تمام.
همچنان که آیتالله علی خامنهای در پیام و صحبتهای روزهای اخیر در وصف ابراهیم رئیسی او را «رئیسجمهور مردمی»، «عالم»، «با کفایت» و «یکی از بهترینها» توصیف کرد، و برخی دیگر از مقامها او را «رئیسجمهور معیار» خواندند.
حالا حکومت در این وضعیت غیرمنتظرهای که بعد از ابراهیم رئیسی برایش به وجود آمده، باید برای انتخاب رئیسجمهور جدید دست به انتخابهای «سخت» بزند؛ اول انتخابهایی با سلیقه و مبانی دلخواه رهبر، بعد رأی گرفتن از مردم؛ مردمی که سختی و رنج و نامهربانی و آزار و یأس و ناامیدی از سوی حکومت میبینند.
در شرایطی که حاکمان جمهوری اسلامی «سقوط سخت» بالگرد رئیسی را «نشست سخت» میخوانند و کممشارکتترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی را «حماسه»، چه افرادی ممکن است برای رئیسجمهور شدن، ریسک پذیرش رأی مردم در عجیبترین دورهٔ تاریخی جمهوری اسلامی از نظر مشروعیت و ناکارآمدی در حکمرانی را قبول کنند؟
محمد مخبر
ستارهٔ بخت و اقبال محمد مخبر با دولت رئیسی بود. در دولتی که به گفته منتقدان، رئیسجمهور توان کافی مدیریتی نداشت او «چرخگردان» دولت بود.
محمد مخبر میتواند چهره مورد دلخواه رهبر جمهوری اسلامی باشد، همچنان که قلک نظام در ستاد اجرایی فرمان امام را به دستش سپرده بود. بدون عقبه فکری-حزبی چالشبرانگیز با رهبر، مطیع و حرفشنو، و ادامهدهنده راه دولت ابراهيم رئیسی، یعنی همان ریلی که مخبر در دولت چیده بود و به اسم رئیسی بود، حالا خودش در قامت رئیسجمهور ادامه دهد.
این مسیر هم برای رهبر جمهوری اسلامی مطلوب است و در این شرایط حساس کنونی برای نظام، ساختار فعلی دولت رئیسی در حد کم و بیش زیادی حفظ میشود و احتمالاً تغییرات اندکی در کابینه صورت میگیرد.
محمدباقر قالیباف
محمدباقر قالیباف برای رسیدن به ریاستجمهوری آرزوها دارد؛ آرزوهایی که هر بار از ۱۳۸۴ تا به امروز بر باد رفته است.
برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری، تیرماه امسال، بهترین و استنثاییترین موقعیت برایش فراهم شده است. اگر این بار نتواند، بعید است دیگر ستارهٔ بخت و اقبال رئیسجمهور شدن را پیدا کند؛ تحولات سیاسی آیندهٔ ایران ناروشن است.
اما قالیباف امروز برای اصولگرایان آن قالیباف دیروز نیست؛ طبقهٔ رأی او هم «نشستی سخت» داشته است.
علیرضا زاکانی
علیرضا زاکانی چهرهای جاهطلب است. همین جاهطلبی سیاسی از او چهرهای میسازد که اگر بخواهد سری در بین سرها داشته باشد و سهمی از کیک قدرت ببرد، باید بازیگری عملگرا باشد.
او در دورههای گذشته با نامزد کردن خود در انتخابات ریاستجمهوری و بالأخره عبور از سد شورای نگهبان، عملاً خود را در قامت یکی از بازیگران اصولگرا بالا آورد. اما حکومت زمانی او را برکشید که در انتخابات ۹۶ نیاز داشت فردی با زبان تند و تیز و بیپروا در مقابل حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، بایستد؛ تا حدی هم جواب گرفتند
سعید جلیلی
سعید جلیلی دیگر چهرهٔ مطلوب و مورد اعتماد خامنهای است. جبهه پایداری در انتخابات گذشته او را اصلح میدانست، اما این یاران سابق آیتالله محمدتقی مصباح یزدی بهتنهایی آنچنان زوری برای نقشآفرینی در بین اصولگرایان نداشتند و در نهایت پشت ابراهیم رئیسی قرار گرفتند.
امروز وضعیت پایداریها تفاوت میکند. آنها بهواسطهٔ حمایت و نفوذ در دولت ابراهیم رئیسی و دیگر ارکان قدرت، وزنهٔ سنگینتر و پرنفوذتری در بین اصولگرایان شدهاند؛ محمود نبویان، عضو این جبهه، نفر اول انتخابات مجلس در تهران شد و هر چند با رأیی پایین، محمدباقر قالیباف را پشت سر گذاشت.
مهرداد بذرپاش
مهرداد بذرپاش جوان است. (متولد ۱۳۵۹) فرزند شهید و داماد علیرضا علیاحمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت محمود احمدینژاد. یکی از موفقترین چهرههای درون حکومت است که پلههای سیاست در ایران را به سرعت بالا رفت. معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان ملی جوانان دولت احمدینژاد، مدیرعامل شرکت پارس خودرو و سایپا، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوان محاسبات، وزیر راه و شهرسازی دولت ابراهیم رئیسی و دهها پست دیگر.
اما در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، مهندسان انتخابات، نیاز داشتند ابراهیم رئیسی بدون کمترین مانعی وارد کاخ ریاست جمهوری شود.