نیویورکتایمز در گزارشی به قلم دکلان والش روزنامهنگار ایرلندی خود که همراه با نانا هایتمن، عکاس آلمانی این روزنامه در سفری هشت روزه از ایران پس از حملات ۱۲ روزه اسرائیل بازدید کرد، به شرح وضعیت کشور و مردم در سایه آتشبس شکننده پرداخت.
این گزارش با شرح حال خانواده نوجوان ۱۴ سالهای که در نخستین روز حملات اسرائیل به ایران کشته شد، آغاز میشود. بنابر این گزارش، این نوجوان به همراه خانوادهاش در مجاورت خانه احمدرضا ذوالفقاری، دانشمند هستهای که در این حملات کشته شد، زندگی میکرد. خانه آنها در حمله روز ۱۳ ژوئن اسرائيل به آقای ذوالفقاری ویران و این نوجوان که امیرعلی خرمی نام داشت، کشته شد.
به گفته امیرمحمد خرمی، برادر ۲۱ ساله امیرعلی، امدادگران یک ساعت طول کشید تا توانستند پیکر آسیبدیده او را از زیر آوار بیرون آورند. آقای خرمی گفت: «امیرعلی عاشق زندگی بود. او چه کرده بود که سزاوار مرگ باشد؟»
به گزارش نیویورکتایمز، جنگ کوتاه اما شدید ایران و اسرائیل نشانه تغییر در تخاصمی بود که شکلدهنده خاورمیانه مدرن است. ایران و اسرائيل سالها درگیر «جنگ در سایه» بودند به طوری که تهران از طریق نیروهای نیابتی با اسرائیل میجنگید و این کشور نیز با خرابکاری در برنامه هستهای ایران، عملیات پنهانی و ترورهای هدفمند به ایران حمله میکرد. این ترورها به طوری سازماندهی میشد که در اغلب موارد خانواده هدف جان سالم به در میبردند.
اما اسرائيل در ماه ژوئن با کنار گذاشتن این دکترین، به اقدام نظامی آشکار متوسل شد و صدها غیرنظامی را به کام مرگ فرستاد.
به گزارش نیویورکتایمز، در برخی حملات، غیرنظامیان صرفا به دلیل همسایگی با یک دانشمند هستهای یا نظامی ارشد ایرانی کشته شدند. اما در برخی دیگر، اسرائيل آشکارا با هدف بیثبات کردن حکومت ایران به اهداف غیرنظامی حمله کرد.
بنابر این گزارش، مرگبارترین حملات، بمباران یکساعته زندان اوین بود. به گفته مقامات وزارت بهداشت ایران، در این حمله ۸۰ نفر از جمله زندانیان، مددکاران اجتماعی و کودکان کشته شدند. اگرچه مقامات اسرائیلی این حمله را ضربهای به «سرکوب» توصیف کردند، اما به گفته سازمانهای دیدبان حقوق بشر و عفو بینالملل، به نظر میرسد اسرائيل با این حملات مرتکب جنایت جنگی شده است.
خشمگین از اسرائیل و مستاصل از جمهوری اسلامی
خبرنگار نیویورکتایمز بر اساس مشاهدات خود و گفتگو با مردم، احساسات جامعه را ترکیبی از خشم نسبت به اسرائيل، استیصال از حکومت و احساس عدم امنیت توصیف کرده است.
از سویی تحریمهای فلجکننده اقتصاد کشور را به احتضار کشانده است و از سوی دیگر مردم در بحبوحه گرمای تابستان با بحران برق و آب مواجه هستند. همچنین بسیاری از مردم بر این باورند که آتشبس ایران و اسرائيل بسیار شکننده است و اکنون حتی در خانههای خود احساس امنیت نمیکنند.
یکی از مصاحبهشوندگان به نیویورکتایمز گفت: «چشم به آسمان داریم. هیچکس فکر نمیکند که ماجرا تمام شده باشد.»
احمد حیاتیزاده، تاجر بازنشسته گفت که در شب ۱۳ ژوئن هنگام حملات با شنیدن صدای انفجار از تخت بیرون پرید و ابتدا گمان کرد که زلزله رخ داده است. او سپس دریافت که صدا مربوط به حمله اسرائيل به خانه آقای ذوالفقاری است که در روبروی خانهاش زندگی میکرد.
آقای حیاتیزاده گفت که از آن موقع تاکنون با بیخوابی دستدرگریبان است و افزود: «اگر اینجا امن نباشد، کجا میتوانم بروم؟»