واکنشها به بیانیه « فوری و عملیاتی» جبهه اصلاحات ایران برای اصلاح ساختاری در جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد. مخالفان بیانیه را «تسلیمنامه» و «خنجری از پشت» به نظام جمهوری اسلامی میدانند و آن را «ننگین»، «کودتا گرایانه» و «تفرقهانگیز» تلقی میکنند و موافقان نیز آن را «صریح و شفاف» و بدور از تعارف برای برون رفت از ابرچالشها و مشکلات و خروج از شرایط کشور تعبیر و تفسیر میکنند.
با گذشت کمتر از دو ماه از «آتشبس تحمیلی» یا «توقف جنگ» در روز ۲۶ مرداد جبهه اصلاحات ایران بیاینهای با عنوان «آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم» منتشر کرد که در آن برای اصلاحات ساختاری در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی راههای فوری و عملیاتی ارایه کرد.
بیانیه جبهه اصلاحات در حالی منتشر شده است که پیش از آن چندین بیانیه و یادداشت از چهرههای مطرح سیاسی از جمله حسن روحانی، مصطفی تاجزاده، محمدجواد ظریف و میرحسین موسوی درباره شرایط کشور منتشر شده بود و آنها با توجه به رویکردهای خاص خودشان خواستار تغییر «نظام حکمرانی» شدند و از تاسیس مجلس موسسان، تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندوم در خواستههای آنها وجود داشت و صحبت از این بود که «زمان تغییر پارادایم برای ایران، فرا رسیده است» و این تغییرات باید از درون و بوسیله حکومت آغاز شود.
همچنین بیانیه جبهه اصلاحات پس از گذشت یک ماه از سومین دیدار اعضای این جبهه با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور، منتشر شده است.
در ۳۱ تیرماه امسال رسانههای ایران خبر دادند که آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، «گزارشی از بسته سیاستی داخلی و خارجی تهیهشده توسط کمیته سیاسی جبهه» را به آقای پزشکیان ارایه دادهاند ولی از جزییات این بسته خبری منتشر نشد و آقای پزشکیان نیز ضمن قدردانی از مواضع حمایتی جبهه اصلاحات ایران، خواستار همکاری گستردهتر احزاب، گروههای سیاسی و سازمانهای مردمنهاد با دولت شد و اعلام کرد که «آمادگی داریم بر مبنای انصاف با اپوزیسیون گفتوگو کنیم»
«فردا دیر است»
بیانیه جبهه اصلاحات از منظر بسیاری از فعالان سیاسی، یک رویکرد شفاف و روشن نسبت به تحولات سیاسی کشور دارد و شاید برای نخستین بار باشد که جبهه اصلاحات به شکل روشن تحلیل خود را نسبت به اوضاع کشور بیان کرده و به طور مشخص خواستههایی را طرح کرده است که کم سابقه است و در مقابل از نظر مخالفان و منتقدان، «فضایی»، «تخیلی»، «رویا پردازانه» و غیرعملی است.
مرور خواستههای بیانیه نشان میدهد که شاید نسخهای برای ثبت در تاریخ نوشته شده است و نظام برای اجرایی کردن آن به گفته منتقدانی مانند سعید آجرلو، چهره رسانهای نزدیک به محمدباقر قالیباف، شبیه نوشیدن «جام زهر» است و «یک شورش علیه اصول انقلاب اسلامی و امنیت ملی کشور است».
بیانیه جبهه اصلاحات در ۱۱ بند نوشته شده است. بیانیه در بعد سیاست داخلی خواهان اعلام عفو عمومی، آزادی همه زندانیان سیاسی، پایان دادن به سرکوب منتقدان مصلح برای بازسازی اعتماد ملی و ترمیم شکاف ملت–حاکمیت، تغییر گفتمان حکمرانی به توسعه ملی، انحلال نهادهای موازی و پایان دادن به چندگانگی در تصمیمگیریها شده است.
در بخش دیگری از بیاینه، بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها، بازنگری در رویکردها و سیاست امنیت داخلی، آزادی رسانهها و حذف سانسور و تغییر در قوانین تبعیض آمیز مربوط به حقوق زنان شده است.
در بعد سیاست خارجی، به مواردی مانند بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دیپلماسی رسمی و عمومی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه و لغو تحریمها اشاره دارد و از حکومت خواسته شده است که برای خروج از بحران هستهای، غنیسازی را « داوطلبانه» تعلیق کند و نظارت آژانس انرژی اتمی را در قبال رفع کامل تحریمها بپذیرد و در نهایت مذاکرات جامع و مستقیمی با آمریکا آغاز کند.
در این بیاینه تاکید شده که «فرصت طلایی» برای تغییر پیش روی حاکمیت و ملت قرار گرفته و تاکید شده است که «بیاعتنایی به ضرورت تغییر، کشور را به مسیر فروپاشی تدریجی سوق میدهد».
در پایان تاکید شده است که «این لحظه، لحظه تصمیم بزرگ عبور از گذشته و گشودن دروازههای آیندهای متفاوت است. فردا ممکن است دیر باشد».
منبع تصویر،FARHIKHTEGAN
مخالفان چه میگویند؟
بیانیه جبهه اصلاحات ایران که از بیش از ۳۰ حزب و گروه تشکیل شده است با بیانیه کسانی مانند میرحسین موسوی که خواهان تاسیس مجلس موسسان شده است یک فاصله معناداری دارد. در مفاد بیانیه جبهه اصلاحات خواستههایی که مطرح شده مستند به اصول قانون اساسی نشده و در عین حال صحبت از تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندوم نیز نشده است و از این جهت میتوان تلقی کرد که بیانیه در جهت حفظ نظام و ساختارجمهوری اسلامی نوشته شده است.
از سوی دیگر در بیانیه منتشره، صحبتی از حذف یا تغییر جایگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران نیست ولی او را به شکل غیرمستقیم در چارچوب قانون محدود کرده است و بخصوص در عرصه سیاست خارجی که تمام و کمال در ید اختیار آقای خامنهای است، او را محدود میکند و نسخهای میدهد که در تعارض با حرفها و مواضع رهبر جمهوری اسلامی ایران است.
از این رو، دور از انتظار نبود که اصولگرایان بخصوص تندورها و رسانههای نزدیک به آنها با انتشار چنین بیانیهای مخالفت کنند و آن را «یک نوع عبور از جمهوری اسلامی فعلی به حکومتی دیگر» تعبیر کنند.
بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و چهره حامی حکومت، در گفتوگو با همشهری معتقد است که «بیانیه جبهه اصلاحات، بد موقع و مانند خنجری از پشت بود.»
این استاد دانشگاه بیانیه را نوعی «موج سواری روی احساسات مردم و پوپولیستی» میداند و میگوید: «این بیانیه حاصل فکر اتاق فکر موساد و سیا و رسانههای خارجی است».
روزنامه کیهان در سه روز اخیر چندین مطلب و یادداشت درباره بیانیه جبهه اصلاحات نوشت و نویسندگان آن را «گروهی معلومالحال» دانست.
روزنامه کیهان که زیر نظر علی خامنهای اداره میشود در ۲۷ مردادماه، تیتر نخستش را به بیانیه جبهه اصلاحات اختصاص داد و آن را «فلهای» و «همرنگ و همراستا با مطامع جبهه غرب یعنی دولتهای اروپا، آمریکا و اسرائیل» و «ترجمه اظهارات نتانیاهو» دانست.
در گزارش خبری کیهان نوشته شده است که «طرح ناتمام اسرائیل و آمریکا مبنی بر حذف نظام اسلامی به معاونت و همت جبهه غربگرا و سران فتنه در ایران کمافیالسابق تداوم دارد؛ بدین شرح که ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهدافی که در جنگ ۱۲روزه محقق نشد، از طریق تحرکات مدعیان اصلاحات جبران شود».
روزنامه کیهان در ۲۸ مردادماه در یادداشتی این بیاینه را «بیشرمانه» و «براندازی نرم» دانست که نتیجه آن تجزیه کشور است.
در این یادداشت به قلم ابوالحسن موسوی طباطبایی آمده است: «چنین بیانیه سخیف و تفرقهافکنی اگر دیکته دشمن خارجی نباشد، بافته دشمن داخلی است و در خوشبینانهترین حالت، انشای جاهلانه و آرزوهای نابخردانهای است که به نگارش عدهای بیبصیرت درآمده است. وگرنه هیچ انسان شرافتمندی با چنین بیانیهای، نقش پیاده نظام دشمن را به عهده نمیگیرد و کشور و ملت مقتدر خود را خوار نمیسازد».
در روزنامه اصولگرای وطن امروز نیز واکنشی مشابه روزنامه کیهان به بیاینه داشت و روزچهارشنبه ۲۹ مردادماه با تیتر «جبهه دشمن» معتقد است که این بیاینه موجب تشویق آمریکا و اسرائیل به حمله نظامی مجدد به ایران میکند و به نوعی بروز جنگ را به گردن اصلاحطلبان میاندازد.
روزنامه وطن امروز مینویسد: « در واقع جبهه اصلاحات در این بیانیه هم عقبنشینی و تسلیم را تئوریزه کرده، هم به اشتباه، عقبنشینی را راه برونرفت از وضعیت فعلی انگاشته و هم نظام را متهم کرده در صورت وقوع جنگی دیگر، مسؤولیت این جنگ متوجه جمهوری اسلامی است».
در مقابل روزنامههای مثل کیهان و وطن امروز روزنامه اصولگرای فرهیختگان با تیتر«صدای پای رادیکالیسم» در ۲۸ مردادماه تلاش کرد که از منظر دیگری به بیاینه جبهه اصلاحات بپردازد و آن را غیرواقعی و موجب فضای دو قطبی و «اپوزیسیوننمایی» در جامعه ارزیابی کند.
روزنامه فرهیختگان مینویسد: «صدور چنین بیانیهای از دو معنا خارج نیست؛ اول، تلاشی برای مرزبندی نمادین با دولتی که به نام اصلاحطلبان شناخته میشود. دوم، بازتولید نوعی سرمایه نمادین نزد افکار عمومی که قرار است به آنها القا کند “ما هنوز همان نیروی منتقد و مطالبهگر هستیم”، حتی اگر در ساخت قدرت هم شریک باشند».
منبع تصویر،VATANEMROOZ
چند صدایی اصلاحطلبان
با وجود اینکه بیانیه در ذیل «جبهه اصلاحات» منتشر شده است و انتظار میرفت یکپارچه از آن دفاع کنند اما چنین اتفاقی نیفتاده است و بخشی از اصلاحطلبان به شکل فردی که در نقد حکومت مواضع محتاطانه یا محافظهکارانه دارند و یا با سیاستهای نظام همخوانی بیشتر دارند به نقد و انتقاد از بیانیه پرداختند.
محمد قوچانی، رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در سرمقاله روزنامه سازندگی از بیانیه جبهه اصلاحات انتقاد کرد و آن را موجب «تضعیف» دولت پزشکیان دانست و تأکید کرد که مسئولیت تاریخی اصلاحطلبان قرارگرفتن پشتسر رئیسجمهور و یاریدادن به نهاد سیاست خارجه و امنیت ملی کشور با مشورت و حمایت است.
آقای قوچانی این بیاینه را همچنین موجب تقویت جریانهای تندروی اصولگرا و «تخریب فضای وفاق ملی» پس از جنگ ۱۲ روزه دانست.
سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان، اعلام کرد که این حزب اصولاً با صدور چنین بیانیههایی مخالف است و در جلسات جبهه نیز به صدور آنها رأی منفی میدهد.
آقای نورمحمدی گفته است محتوا و رویکرد این بیانیه نهتنها گرهای از مشکلات کشور باز نمیکند، بلکه به تنشها و دوگانهسازیهای سیاسی دامن میزند که نه به نفع مردم است و نه به نفع کشور.
او تأکید کرد حزب ندای ایرانیان همچنان به روشهای روزنهگشایانه، وفاقگرایانه و مبتنی بر تعامل معتقد است و صدور بیانیههایی از این دست را مسیر نادرست برای اصلاحات میداند.
محمدرضا جلائیپور، فعال اصلاحطلب بیانیه جبهه اصلاحات را با شرایط واقعی ایران متناقض دانست و گفته است بیاینه
در واقع فهرستی از آرزوها و اهداف جبهه اصلاحات است و فاقد مسیر عملی و برنامهریزیشده برای تحقق اهداف واقعی است.
بیانیه به کجا میرسد؟
واکنشها در سطح افکار عمومی متفاوت است. در شبکههای اجتماعی بعضی از کاربران آن را گامی مثبت ارزیابی کردهاند و در مقابل بخشی از کاربران به عملکرد دولتهای حسن روحانی و اصلاحطلبان در حمایت از نظام اشاره کردند که در هر شرایطی و با وجود رد صلاحیت در انتخابات، همچنان از نظام حمایت کردند و مسئول بخشی از مشکلات کشور هستند.
به نوشته روزنامه آرمان امروز، این بیاینه در بین عموم مردم واکنش برانگیز نبود و آن را بخاطر «نوعی بیانگیزگی و بیاعتمادی نسبت به امکان حل مشکلات در درون کشور» ارزیابی میکند و مینویسد « مردم در سالهای اخیر امید خود را به رفع مشکلات سیاسی و اقتصادی از دست دادهاند و همین مسئله باعث شده که نسبت به چنین بیانیههایی نیز واکنش قابل توجهی نشان ندهند».
از سوی دیگر این بیانیه نقطه عطفی در کارنامه جبهه اصلاحات محسوب میشود و میتواند معیاری برای فعالیتهای سیاسی این گروه در انتخابات و فعالیت در چارچوب جمهوری اسلامی ایران باشد و مشخص نیست که اگر چنین شرایطی تغییر نکند آنها چه برنامهای از جمله حمایت از مسعود پزشکیان در صورت نامزدی احتمالی مجدد برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی خواهند داشت.
فعلا سخنگوی دولت امروز در واکنش به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات در جمع خبرنگاران گفته است: «این موارد قبلاً هم در جلسات خصوصی با آقای رئیس جمهور شنیده شده است…همه ما به انسجام اجتماعی باید دقت داشته باشیم و در شرایط کاملاً پیچیدهای هستیم و مراقب باشیم اظهارنظرهای ما شرایط را پیچیدهتر نکند و بهنوعی مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرد».

